آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

آیلین کوچولوی ما

خاطرات و لحظات دو فرشته زیبا از زبان یک مادر

این روزها....

1391/5/2 18:32
نویسنده : فاطمه
565 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجوی قشنگم بالاخره بعد از روزهای متمادی مامانت کمر همت بست و وبلاگت رو به روز کرد  جونم بهت بگه که ماشالا هر روز که میگذره شیطونتر و خوش اداتر میشی در هر شرایطی چشمات و لب و دهن کوچولوت به یه شکلی در میان که نشان دهنده احساس شما تو اون لحظه است . حیف که از اون حالتای بامزت که لحظه ای اتفاق میافتن عکس ندارم هر روز داری شیرینتر میشی و انواع مدلهای خودتو لوس کردن و خودتو تو دل جا کردن رو یاد میگیری ...از کجا ؟ نمیدونم واسه بابات که نگو ..همچین ناز میکنی که می خواد درسته قورتت بده بعضی وقتا بابایی تو رو میشونه بغلش و آواز می خونه شما اول یه خورده گوش میدی بهش و بعد از دو دقیقه همراه بابات میزنی زیر آواز و درحالی که لم دادی بغل بابات و آروم آروم دارین تکون میخورین باهم میخونین..تازه ابروهاتم گره میزنی و واقعا حس آواز خوندن رو به خودت میگیری و صداتم هی بلند تر میشه یه چیزای نامفهومی رو همینجور واسه خودت بلند بلند تکرار میکنی خیلی بامزه میشه قیافت بابات عاشق اینکارته.

چند وقتی میشه که (ماما) هم به دایره لغاتت اضافه شده ولی نمیدونم منظورت از این کلمه دقیقا چیه به هر حال تو شرایط مختلفی ازش استفاده میکنی و همچنین دیگه نیازی نیست رو سرامیک روروک سواری کنی روی فرشم می تونی جابجاش کنی(البته مثل قبلنا از روروک خوشت نمیاد و زود ازش حوصله ات سر میره) . واسه غذا خوردن زیاد اذیت نمکنی و معمولا خوب غذا میخوری .آلو سیاه و هندونه خیلی دوس داری و از هلو شلیل زیاد خوشت نمیآد .عاشق ماستی (عین بابات) هر مدلی باشه ترش ...شیرین ..بالاخره دوس داری و میخوری .. با بابایی خیلی میونه خوبی داری و وقتی از اداره میاد تا میبینیش میخندی و با خوشحالی دستو پا میزنی و وقتی میخواد بره یه دقیقه دستاشو بشوره ولباس عوض کنه داد و بیدادی راه میندازی که نگو

کاملا بدون کمک میشینی. شمایی که فقط صاف میخوابیدی و پشت کله ات از بس به پشت خوابیدی صاف صاف شده موقع خوابیدن دیگه اکثرا به پهلوی راست میخوابی و تو اون حالت خیلی راحتی . هنوز روی پا میخوابونیمت .

از وقتی رفتی مهد کودک خیلی به من وابسته تر شدی تا حدی که بعضی وقتا اجازه نمیدی یه قدم اون ور تر برم بعضی وقتا خیلی کلافه میشم کارام نصفه کاره میمونه و شما هم که میگی ازکنار من جم نخور.راستی شما علاقه وافری به نخ و هرچیز دیگه این مدلی دارین یا بهتر بگم عاشق نخی و تا ۲ ساعت با یه دونه نخ مشغولی خنده

تو این عکس داشتی کاری رو که عاشقشی انجام  ( یعنی کندن نخهای دور ناز بالشها و بازی کردن باهاشون و حتی خوردنشون (البته اون موقع است که سر میرسم و با وجود اعتراضهای شما از دستت در میارم))و تا دیدی ازت عکس میگیرم همش نگات به دوربینه و با خنده و حرکات مخصوص خودت نشون میدی که دوس داری بگیریش .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

سارا (مامان درسا)
2 مرداد 91 18:43
آخی بالاخره چشممون به جمال دخملی روشن شد عزیز دلم ماشالا به جونش
راستی درسای منم اصلاً یه ور نمیخوابید اما الان اصلاً صاف نمیخوابه



ممنون عزیزم ..درسا جون رو ماچش کن از طرف من و آیلین
مامان ساینا
2 مرداد 91 20:44
چه عجب مامانی. اومدم بگم فاطمه جوووون عکس می خوایم که دیدم ماشاله همت کردی پست جدید گذاشتی خواهر.
الهی من به قربونت برم تو عکس دومی انگاری ساینای خودم می خنده. چقدر عسلی تو آخه عزیزم. قربون آوازه خونیت من برم خاله جون. یه دنیا برای دخملی خوشگلم و مامان گلش

ماشالا و خوب اومدی برم یه اسپند دود کنم واسه خودم D:
ساینا گلی خاله چطوره؟صورت ماهش رو ببوسش . من میگم این کوچولوها یه جورایی شبیه همن . قیافه هاشونو نمیگم ها ولی نمیدونم چیشون
شقایق.مامان حباب
3 مرداد 91 11:09
ای جانم چه دختر گل خوشلی.......
همیشه شاد باشی خاله جون


مرسی ایشالا شما هم به زودی عکسای گل پسرو میذاری تا چشمون به جمالش روشن شه
مامان ساینا
3 مرداد 91 11:35
اسپند و یادت نره. هم برای خودت هم برای عشقم
خوبه گلی خانومم. حالتاشون شاید. عشوه های نازشون. ای جووووونم


خودم که حتما ممنون نرگس عزیزم آره خوبه .آره فکر کنم همون عشوه هاشون به هم رفته


مامان خانوم
3 مرداد 91 11:42
اي جاانننننننننننننننننننننن
بخورمت ناز گل خانوممممممممم


ممنون خاله .پسرت خیلی جیگره ماشالا ..با اون موهای بور خوشگلش
مامان آیدین
3 مرداد 91 14:53
سلام آیلین جونم بوس هوارتا دلم خیلی واست تنگ شده بود گلم چه عکسای نازی ماشاا... هزار ماشاا... چه شیرین میخندی گلم واسه همینه که میخوام بخورمت نفسم دست مامان خانومی درد نکنه


خاله جونم ممنون.دوست خوشگل خوشتیپ ما رو ببوس
مامان بهار
3 مرداد 91 15:55
عجب خرس پشمالوی خوشکلی داری آیلین جونم .
راستی من مهد سیمای فرشتگان اسم دخترم رو بلاخره نوشتم


به سلامتی ایشالا که زود عادت کنه و روزای خوبی رو اونجا داشته باشه عروسک خانوم
مامان ترنم کوچولو
3 مرداد 91 17:29
قربونت ملوسک خصوصی مامانی
مامان الینا
3 مرداد 91 21:04
ای جونم با این خنده هات عزیز دلم .فاطمه جان منم دلم واست تنگ شده ،یه چند روزی نبودم .زودی بیا


قربونت خاله جونم.چشم حتما
مریم مامان بردیا
3 مرداد 91 23:45
سلام عزیزم ، قربونش برم این دختر خوشگل رو ، اونقدر نازه که بلافاصله لینکش کردم


سلام قربونت برم..شما لطفت زیاده منم با کمال افتخار شما رو لینک میکنم


مامان ایلین
4 مرداد 91 10:08
دخملی چه فیگورهای خنده ای گرفته خوشمل خاله الهی فدات مامان جونی براش اسپند دود کن هزارتابوس


قربونت برم عزیزم خدا آیلین فندق رو برات نگهش داره
مامان الينا
4 مرداد 91 22:11
سلام عزيزم .خصوصي داري
ilijoon
5 مرداد 91 16:30
فدات بشم كه انقده نازييييييييييي چه عكسهاي قشنگي كلي سر حال شديم


ilijoon
5 مرداد 91 16:31
ممنون عزيزم كه پيشمون اومديد


خواهش میکنم خانوم.ایلیا گل پسرمونو ببوسین.
ilijoon
5 مرداد 91 16:31
ilijoon
5 مرداد 91 16:32
بيچاره ناز بالشها
ilijoon
5 مرداد 91 16:33
بيچاره ناز بالشها
مامان رها
5 مرداد 91 16:40
وای خدای من چه ناز و قشنگ شدی چقدر بزرگ شدی می خوام درسته قورتت بدم
مامانی راستی دستت درد نکنه که بلاخره به روز کردی خسته نباشی کمر همتت بلند


مرسی خاله عزیزم شما لطف دارین. آره واقعا خسته نباشم من رها جونمو ببوسین
آیدا(مامان الینا)
6 مرداد 91 3:12
خیلی دلمون برا آیلین جونی تنگ شده بود

خیلی عکسای خوشگلی گذاشتی هزار ماشالا به این دخملی


آیدا جون متشکریم از شما.الینای ناز رو ببوسین.