23 ماه از تولدت گذشت
همین جمعه ای که گذشت یعنی 10 آبان ،بیست وسومین ماه زندگیت هم کامل شد و قدم گذاشتی تو ماه بیست و چهارم ، ایشالا تولد بیست و سه سالگیت نفسم
و اما من از ترس اینکه بازم دیر نکنم اومدم که پست 23 ماهگیت رو برات بذارم زودتر از این می خواستم بذارم ولی چون دوربینمون رو امانت دادیم به کسی و عکسای این ماهت تو سط گوشی درب و داغون من گرفته شده بودن و کابل گوشیمم پیدا نکردم و بلوتوث لپ تاپم غیر فعال شده ه ه ه ه ه .... خلاااااصه ....یه چند روز طول کشید تا بتونیم یه راهی واسه ریختنشون تو لپ تاپ پیدا کنیم
روز 10 آبان که یه خانوم 23 ماه کامل شدی :)
معمولا زیاد تلوزیون نمیبینی ولی وقتی میبینی اینجوری میری غرق میشی تو تلوزیون
وااااای فوتبالیست من مثلا مدل دروازه بانی افتاده که توپ رو بگیره !!!!!! ( توپی که بابایی انداخته)
داری میگی که نوک خودکار جیزه و با فشار دادن نوکش رو دستت داری به خودت تاکید میکنی که حتما جیزه !
و اما روایت زندگی شما توسط ما در این ماه از زندگیت که گذشت :
یه صبح پاییزی که بابایی عجله داشت زودتر از ما رفته بود و من و شما تو حیاط خونمون منتظر آژانس !
یه عصر پاییزی که رفته بودیم خونه خالت و با محیا دختر خالت عین دو تا خانوم چادر سر کرده بودین و بازی میکردین ، فدای جفتتون بشم من
و یه بعد از ظهر پاییزی که رفته بودی به قول خودت ( بارچ) ... یعنی عاشق سر سر ه ای هااااااااا
و همچنین عاشق پله پیمایی هستی ، بعضی وقتا تو خونمون گیر سه پیچ میدی که با آسانسور نریم با پله بریم منم اینجا گفتم اینقدر از این پله ها بالا پایین بری که یه کم سیر بشی
- خیلی قشنگ و بامزه حرف میزنی و هر روز اینقدر لغت جدید داری که مجبورم فقط بامزه هاشو بگم
زفاره با تشدید روی ف و با صدای بلند : زرافه
آشدوب : آبگوشت
ماحیا: محیا (دختر خالت)
شببا : شلوار
بچیا : بچه ها
آینی اشَدی: آیلین اسدی
دودو : توپ ( تازگیا توپ رو صحیح ادا میکنی)
جوجاب : جوراب
بش شدیر : شب بخیر
- رنگای زرد و قرمز و آبی و تقریبا سبز رو می شناسی تا ٥ میشمری خیلی با مزه وبقیه رو تا ١٠ دارم برات تکرار میکنم شما هم خیلی خوب داری یاد میگیری .
- هر چیزی که میشنوی تکرارش میکنی یه وقتایی یکی دیگه با یکی دیگه کار داره شما جوابشو میدی یا اینکه مثلا نون خشکیه داره تو کوچه داد میزنه شما هم با داد جوابشو میدی
- نسبت به جر و بحث خیلی حساسی و تا می بینی یه نفر لحنش ( جدی یا حتی شوخی ) تند میشه سریع اعتراض میکنی و اگه ادامه بده گریه میکنی .
- خیلی دوست داری لباسات و کفشاتو خودت بپوشی و اینکار رو نصفه نیمه انجام میدی .با اینکه زیاد وقت و حوصله نمیکنم باهات کار کنم ولی اگه چیزی یادت بدم واقعا مغزت مثل آهنربا همه چیز رو جذب میکنه دوست ندارم از اون مامانایی باشم که به دلیل غلبه احساس مادرانه بچه خودشونو نابغه و باهوش تر از همه می دونن اما واقعا واقعا به نظر میرسه بچه باهوشی باشی .
- عاشق حمام هستی ، ماست رو خیلی دوس داری ، برعکس قبلنا موز رو دوس داری اصلا در کل چیز خاصی نیست که دوس نداشته باشی و بزنم به تخته و خدا رو هزار مرتبه شکر که در مورد خوردن زیاد اذیتم نمیکنی فقط وزنت چند ماهه که ثابت مونده رو یازده و نیم
- تو تاکسی یا آژانس که میشینیم به خودت و من یادآوری میکنی که فقط تو ماشین بابایی نانای میکنن و فقط به چیزای ماشین بابایی دست میزنن .
- در مورد پوشک فعلا کاری نکردم . یه فرصت چند روزه میخوام که تعطیل باشه و من بتونم با شما کار کنم به نظر میرسه آمادگیشو داری .
- وقتی نانای می کنی میای دست منو میگیری و بهم میگی تو هم نانای کن
- بعضی وقتا هم بهم میگی گریه گن منم الکی گریه میکنم بعد میای نازم میکنی و کلی با مهربونی میگی مامان گریه نکن .
- نزدیک یک و نیم ماهه پیش سرما خوردی یه نسخه دارو هم خوردی بازم هنوز آبریزش بینی و سرفه هات هنوز کامل خوب نشده ، ولی این چند روزه خیلی کمتر شده هر چند قطع نشده .
- عاشق خرمالو هستی ولی شدیدا باعث یبوستت میشه واست به خاطر همین دیگه بهت ندادم .
- ما باهات ترکی حرف میزنیم ولی چند تا کلمه فارسی هم میگی انگار از مهد کودک یاد گرفتی و جمله های ساده فارسی هم که بهت میگیم منظورمون رو متوجه میشی .
- به همه مردا میگی عمو و همه خانوما خاله هستن واسه شما
- سه تا کلمه انگلیسی از سی دی بی بی انیشتین هم یاد گرفتی star -moon-sun
وقتی برات ستاره یا خورشید یا ماه میکشم انگلیسی هر کدوم رو صحیح میگی