آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

آیلین کوچولوی ما

خاطرات و لحظات دو فرشته زیبا از زبان یک مادر

کوچولوی شیرین ادا

1391/8/1 15:59
نویسنده : فاطمه
373 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل خوشگل مامان و بابا

 این روزها اینقدر سرمون شلوغه و فکرمون درگیره که نگو ... می خوایم یه آپارتمان بخریم ولی موفق نمیشیم شما که عاشق ددر و ماشین بودی از بس با خودمون گردوندیمت این بنگاه و اون بنگاه که از ماشین بدت اومده و سوارش که میشیم جیغ میزنی ،نفس مامان ! دعا کن از خدا بخواه تا بیشتر از این گرون نشده یکی پیدا کنیم و بخریم حالا از اینا بگذریم چن روزیه که وقتی میخوام از مهد کودک ورت دارم از حنانه (مربی ات) جدا نمیشی و بعدش که به زور اومدی بغلم دنبال حنانه گریه میکنی تازه تو مهد کودک هم بغل هیشکی به غیر از ایشون نمیری ... خانم محترم ! ما به شما گفتیم که به مربی مهدت عادت کنی خوشحال میشیم ولی نگفتیم که دیگه بچسب به ایشون و مامانی رو تحویل نگیر ، باورت نمیشه ! اینقد غصه ام میگیره که نگو ..آخه بابایی رو هم که میبینی همین کار رو میکنی ناراحت خلاااصه از اینم بگذریم جونم واست بگه که هر روز شیرین اداتر میشی

- مثلا یاد گرفتی که با انگشت اشارت بابا مامان نینی و کلا اشخاص رو نشون بدی مثلا وقتی میگیم نی نی کوش ؟ عکس خودت رو دیوار رو نشون میدی بعدشم (چون اولین بار که نشون دادی بهت آفرین گفتیم و دست زدیم ) واسه خودت دست میزنی و سرتو تکون میدی ومثلا آفرین میگی به خودت وااای دلم میخواد اون انگشتت رو قورت بدم 

- با کلاه مشکل داری ...بیرون که میریم هر دقیقه کلاتو از سرت ور میداری و پرتش میکنی و منم کارم اینه که هردیقه کلاتو بذارم سرت

- جوراباتم که هر موقع یادت بیافته درشون میاری منتها دوباره سعی میکنی بپوشیشون به زور پاتو میاری بالا و جورابتو میذاری رو پات ولی چون موفق نمیشی بپوشیش حرصت میگیره و جیغ میزنی سبز خوب چه کاریه مامان ! درشون نیار

- جدیدا اصوات خنده دار و نامفهومی رو ابراز میکنی که شبیه حرف زدنه ولی خیلی بامزه اس تازه بعضی وقتا مثلا لحن سوالی به حرفات میدی یا با یه لحن خبری حرفتو میگی ولی مامانی اصلا از زبونت سر در نمیاره متاسفانه سوال

- همچنان حرکت در حالت نشسته رو ادامه میدی منتها هر روز پیشرفته تر میشی فکر کنم اصلا چاردست و پا نری یهویی بلند شی راه  بری

- برام خیلی جالبه که حدودا یه ماه و نیم دیگه یه ساله میشی آخه همیشه فکر میکردم کوووو تا یه ساله بشی قربونت بشم مامان ایشالا زیر نظر لطف خدای بزرگ و با سلامتی رشد کنی و ببالی و ما هم تا اونجایی که میتونیم درست تربیتت کنیم و بتونیم یه دختر شایسته بارت بیاریم انشاالله

- نازی کردن و بوس دادن رو هم یادی گرفتی که البته بااااید به میل شما باشه یعنی اگه تمایل نداشته باشی عمرا بوس بدی یا ناز کنی

و کلی کارای دیگه که الان یادم نیست و یا اینکه نوشتنی نیست واقعا دیدنیه لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ساینا
2 آبان 91 9:20
خاله به قربون اداهای شیرینت بشه. واقعا هر چی می گذزه دلبرتر می شن. آخه چرا بغل مامان نمی ری. دلش می گیره ها.
این کلاه رو نگو که ما هم همین مشکل رو داریم. فاطمه جون انشاله به زودی زود یه خونه خیلی خوب پیدا کنید. بعد هم ما می یایم شیرینیشو می خوریم یه عالمه می بوسمتون راستی عکس اولی خیلی خوشگلههههههههه


ممنونم نرگس جون ..میبینی ؟ کلی زحمت بچه بکش آخرشم این برخورد باهات بشه ایشالا خدا از دهنت بشنفه خسته شدیم بخدا به هر حال ممنون از لطفت .
مامان ماهان نفسی
2 آبان 91 15:14
الهی من فدای اون ادا واطفارات بشم قربون جوراب پاکردنت برم من جیگرتو بخورم عشقم دیشب شوشو امده پای نت اونم تا عکس ایلین رو دیده میگه وای این چقدر شبیه ماهانه میگم اره خوب این اجی ماهانه مگه نه ایلین جون


قربون خاله خوشگلم برم مرسی خاله جونم بببللللله البته که من آبجی ماهانم دوست جونمو ببوسینش
مامان الینا
2 آبان 91 20:49
ای جانم ،خیلی ماه شدی


مامان فری
3 آبان 91 10:53
آخی نازی عزیزززززززززززززززززززم ،الهی قربون این شیرین کاریات بشم ، دوست دارم
بوووووووووووووووووووووووووووس


مخلصیم