هفته 26ام زندگی جنینی دختر من

سلام دختر کوچولوی من ! این هفته یه کم سرم شلوغ بود و قت نکردم بیام و برات چیزی بنویسم. هفته پیش رفتم پیش خانم دکتر و جواب آزمایش دیابت و ... رو بردم پیشش .همه چی خوب بود ولی وقتی رفتم رو وزنه دکتر بهم گفت : نه به ماه پیش ونه به این ماه ! وزنت اصلا زیاد نشده و باید وزن اضافه می کردی. منم یه کم نگران و ناراحت شدم و همچنین خانم دکتر راست می گفت که چه جوریه که ماه قبل 6 کیلو اضافه شده بودم که دکتر گفت وحشتناکه ولی این ماه حتی یه گرم هم اضافه نشده بودم بهر حال تصمیم گرفتم رِژیمی رو که ماه پیش از ترس چاقی مفرط از دکتر تغذیه گرفته بودم بذارم کنار البته این رژیم هیچ چیز خاصی نداشت و فقط برنج و نون و شیرینیجات توش محدود شده بود ... به هر حال بیخیال رژیم ! من همه چی می خورم تا تو یه دختر تپل مپل لپ گلی به دنیا بیایی . اینم که به خاطر ثابت موندن وزنم ناراحت شدم به خاطر شمادختر نازم بود وگرنه اگه بدونم که این ثابت موندن وزنم رو شما تاثیر منفی نداشته اصلا ناراحت که نمیشم هیچ خوشحال هم میشم..داشت یادم میرفت طبق تقویم مامانی آیلین کوشولوی خودم امروز آخرین روز هفته 26 رو داره پشت سر میگذاره ... یعنی حدودا سیزده هفته دیگه میای تو بغلم ناز نازی مامان جیگرتو بخورم .راستی دیروز رفته بودیم ارومیه و دریاچه ارومیه که ما کلی خاطرات آب بازی و شنا از اونجا داریم متاسفانه داره خشک میشه و الان تقریبا تبدیل شده به نمکزار !یه جوری که تو آفتاب چشم آدم شدیدا اذیت میشه چون همه جا سفید یکدسته ..عین برف ولی کاش برف بود خلاصه من کلی غصه خوردم چون احتمالا آیلین من و بقیه کوشولوها دیگه همچین جای قشنگی تو خاطراتشون ثبت نشه . حالا ما نفوس بد نمی زنیم ایشالا که بلاخره یه راه حلی براش پیدا کنند .