آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

آیلین کوچولوی ما

خاطرات و لحظات دو فرشته زیبا از زبان یک مادر

25 ماهگی و آغاز جدایی از پوشک

1392/10/11 9:02
نویسنده : فاطمه
321 بازدید
اشتراک گذاری

گل خوشبوی من ! 25 ماهگیت مبارک عزیزم ، دختر کوچولوی بانمکم اینقدر عاشقتم که حد و مرز نداره و میدونم که خودتم میفهمی که عاشقتم هر چه قدر هم که (گاها) دعوات کنم بازم تو بغل من آروم میشی عاشقتم به خدا به همون خدایی که تو رو به ما هدیه داد.

دیروز 25 ماه از زندگیت تموم شد و وارد ماه 26 شدی داشتم فکر میکردم 25 ماه پیش تو همچین روزی فقط چند ساعت از تولدت میگذشت و حالا دیگه کم کم داری مثل بچه های بزرگ میشی داری خانوم میشی ، خیلی خوب همه چی رو میفهمی همه حرفا حتی اگه آهسته گفته بشن هم ، با گوشای تیزت میشنوی و سریع عکس العمل  نشون میدی اکثر اوقات حرف منطقی رو قبول میکنی (بماند که به اقتضای سنت بعضی وقتا حرفت رو با زور جیغ و داد پیش میبری) از دیروز 10 دی ماه پروژه از پوشک گرفتن شما رو شروع کردیم نمیتونم بگم روز اول عالی بود ولی می تونم بگم خوب بود نا امید کننده نبود فقط مشکلی که داریم اینه که شما از پی پی خیلی میترسی اصلا جرات نمیکنی که تو دستشویی یا حتی حموم اینکار رو بکنی دیروز دو بار تو شرتت خرابکاری کردی  و قیافت کاملا دیدنی بود تو اون لحظه چشمک، چون خودتم حس میکردی یه جای کار ایراد داره دیگه مثل قبل که کارت رو تو پوشک میکردی خیالت راحت نبود چون میدونستی که باید میرفتی دستشویی و نرفتی ...کلا به این نتیجه رسیدم که از پوشک گرفتن بچه خیلی سخته ، اول از نیم ساعت شروع کردیم و هر نیم ساعت که میبردیمت کم یا زیاد جیش داشتی ولی حالا یک ساعت و گاها یک ساعت ونیم  هم بین هر جیش فاصله افتاده و این نشونه خوبیه فقط ما گیج میشیم مخصوصا من از ترس اینکه جیش نکنی تو شلوارت و برنامه به هم نخوره بازم هر نیم ساعت میبرمت ولی شما بعد از کلی سرکار گذاشتن ما میگی ندارم از اونور یهو میبینی 10 دقیقه بعدش یا میگی که جیش داری (که فعلا به ندرته) یا جیش رو کردی تو شلوارت و بعدش بهم میگی مامان جیش کردم و یا اینکه بهت مشکوک شدیم و بردیمت دستشویی و بعدا دیدیم که بعله ..این دفعه به جا بوده مشکوک شدنمون . خلاصه دیروز که خیلی خسته کننده بود مخصوصا واسه من ، باز آرامش باباییت بیشتر از من بود شما هم که تو عالم خودتی و به اونصورت فشاری رو حس نمیکنی فقط گاها که نمیتونی خودتو نگه داری و خرابکاری میکنی خیلی نارحت میشی و شروع میکنی گریه کردن ..والا بخدا ما هم دعوات نمیکنیم ها ولی نمیدونم این احساس گناه از کجا میاد سراغت .

اینترنت خونمون شدیدا دچار مشکل شده و این روزا کلا رو اعصابمونه بنابراین الان که ادراه ام دارم از اینجا برات میتویسم و شما هم با بابایی که امروز رو مرخصیه و در خدمت شماست تو خونه تشریف دارین  ...ایشالا عکسا رو بعدا میذارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان خانوم
11 دی 92 12:05
مبارکه فقط یک تجربه حتما از شورت اموزش استفاده کن و ضمنا دیگه پوشکش نکن این خیلی کمک میکنه روزهای اول من هم هر نیم ساعت میبردم دستشویی ولی بعدا خودش یاد میگیره طولانی تر باشه مرسی مامان خانوم گل دقیقا همین کار رو میکنم شورت آموزشی +حذف کامل پوشک فقط شبا پوشکش میکنم الان دیگه کامل یاد گرفته در مورد جیش ولی اون یکی رو هنوز میترسه
خاله نرگس
16 دی 92 8:01
طبیعیه می ترسه خوب انشاله که موفق می شین . مال ما دو دوره 4 روزه طول کشید. فدات بشم اینقده خانوم و بزرگ شدی
فاطمه
پاسخ
قبول دارم ولی بااین ترسش هم خودشو اذیت میکنه هم مارو. جیش رو دو روزه یاد گرفت ولی از اون یکی خیلی وحشت داره
شیرین
22 دی 92 23:50
سلام.آیلین ما هم تو پی پی مشکل داشت.من هنوزم شب ها پوشکش میکنم چون خیلی تکون میخوره.امیدوارم موفق بشی. خداییش خیلی سخته. مرسی عزیزم شما هم همینطور
مامان ماهان نفسی
25 دی 92 2:34
افرین عزیز دلم بهترین کارو میکنی من که الان انقدر خوشحالم ماهان هچ وقت جیش یا پی پی نمیکنه مثل مرد کوچولوها خودش شلوارشو در میاره میبرم میزارمش دستشویی تازه بیرونمم میکنه کارشو که کرد صدام میزنه زهلا زهلا یعنی زهرا بیا منو بشور نمیدونم چرا میره دستشویی هم مامان نمیگه زهلا میگه اینارو گفتم بدونی اخر سختیهات لذتهایی هست که تمومی نداره ولی در مورد پی پی کردنش بگم ماهان وحشتناک از پی پی میترسید طوری که انقدر نگهمیداشت تا پوشکش کنیم اگه هم من نمیکردمش انقدر نگهمیداشت که یبوست میگرفت ولی دیگه خسته شده بودم یه فکری سرم رسید رفتم براش کلی ماژیک ورنگهای اب رنگی گرفتم میبردمش دستشویی تا میفهمیدم پی پی داره میگفتم پی پی کن ونقاشی کن اول لجبازی میکرد گریه میکرد وقتی من رو دیوار دستشویی براش نقاشی میکشیدم خوشش امد گت پی پی کن تا بدم تو هم بکشی شاید روزی شد که ساعتها تو دستشویی نقاشی میکرد تا پی پی کن کم کم از پی پی ترسیدن دست بر داشت طوری شده بود که به ذوق نقاشی همش میگفت ایی ایی یعنی همون پی پی شما هم امتحان کن امیدوارم جواب بده ولی باید موقعه پی پیش بفهمی تا که بتونی عملی کنی نقشرو آیلینم اینقد نگه میداره که یبوست شده وهمین کار رو خیلی سختتر میکنه مسئله مهد کودک رفتنش هم از یه طرف مرسی از راهنماییت حتما امتحان میکنم ببینم چی میشه