آیلین سی و دو ماهه

دلبندم 32  ماهه شدی  ، مبارک باشه خانم خوشگل و مهربون

_{جونم واست بگه شما در 32 ماهگی :}

_{- عاشق نقاشی کشیدنی}

_{- عاشق مهد کودک جدید (مهد کودک محل کار خودم ) شدی و همش دوست داری بری اونجا و جالب اینه که هر موقع نظرت رو راجع به برگشتن به مهد کودک قبلی میپرسم خیلی قاطعانه میگی که نمیخوای برگردی و میگی  " اونجا دیگه تموم شده "  خودمم خیلی بیشتر احساس آرامش میکنم از وقتی آوردمت مهد کودک دانشگاه تبریز.}

_{-البته تا یادم نرفته بگم مربی و کارکنان مهد کودک دانشگاه هم متقابلا عاشق تو شدن ، اوایل اسمت عروسک بود ولی جدیدا هم بهت میگن توت فرنگی حتی خودتم از اسمت خوشت اومده اون روز یکیشون میگفت بهت گفته عروسک و شما برگشتی گفتی نه من توت فرنگیم}

_{- یه مدتی به سلام و خداحافظی گیر داده بودی مثلا تو خیابون اصرار میکردی به همه سلام کنم یا مثلا حتما از راننده تاکسی خداحافظی میکردی و به منم میگفتی با " عمو" خداحافظی کنم}

_{- روز ی پنجاه بار آدمو بوس میکنی مخصوصا از قسمتهای مختلف دست ، بازو و آرنج و کتف و ... !!!  عاشقتم کوچولوی مهربونم}

_{- رقصیدن رو دوست داری و تازه موقع رقصیدن به من هم رقص یاد میدی !!! مثلا میگی مامان دستتو بذار کمرت  ..حالا بچرخ ... حالا دستتو بذار سرت ....}

_{- علاقه مند به زبان شیرین فارسی شدی و قصه هایی رو که موقع خواب بهت میگفتم درخواست میکنی که به زبان فارسی بهت بگم و رسما داری از زبان فارسی هم تو مکالماتت  استفاده میکنی.}

_{- خیلی خوب شعر حفظ میکنی حتی شعرهایی که برای شما یکم طولانیه و کلی شعر فارسی و ترکی حفظی البته بیشترشون فارسی}

_{- تو مهد کودک یکی دو تا بازی قدیمی آذربایجانی یاد گرفتی و من خیلی کیف میکنم البته اینقدر اصرار میکنی تو خونه با ما این بازیا رو انجام بدی که ما دیگه خسته میشیم بعضی وقتا}

_{و حالا چند تا عکس دیگه :}

_{آی من به قربون اون ژستای تو}

_{از اولین نقاشیهای شما}

_{البته این اولین نقاشیت نیست}

_{سفره مهمونیمون تو ماه رمضون و هنرهای آشپزی مامان هنرمندت البته کمکهای بابایی بسیار بسیار قابل ارج میباشند}

_{چند روز پیش رفته بودیم شاهگلی یا همون ائل گلی  که خیلی شلوغ بود و پر از مسافرایی بود که از شهرهای مختلف اومده بودن و یه چیز دیگه اینکه این آقایی که تو عکس افتاده ربطی به ما نداره .}

_{عزیزم در حال ماشین سواری تو لونا پارک ائل گلی}

_{خوب دیگه دختر پرانرژی و  خوشگل من ! مامان خیلی دوستت داره یعنی عااااشقته ....امیدوارم از این به بعد زود به زود به وبلاگت سر بزنم .الانم باید برم که کلللللی کار دارم .}