این روزها....
سلام جوجوی قشنگم بالاخره بعد از روزهای متمادی مامانت کمر همت بست و وبلاگت رو به روز کرد جونم بهت بگه که ماشالا هر روز که میگذره شیطونتر و خوش اداتر میشی در هر شرایطی چشمات و لب و دهن کوچولوت به یه شکلی در میان که نشان دهنده احساس شما تو اون لحظه است . حیف که از اون حالتای بامزت که لحظه ای اتفاق میافتن عکس ندارم هر روز داری شیرینتر میشی و انواع مدلهای خودتو لوس کردن و خودتو تو دل جا کردن رو یاد میگیری ...از کجا ؟ نمیدونم واسه بابات که نگو ..همچین ناز میکنی که می خواد درسته قورتت بده بعضی وقتا بابایی تو رو میشونه بغلش و آواز می خونه شما اول یه خورده گوش میدی بهش و بعد از دو دقیقه همراه بابات میزنی زیر آواز و درحالی که لم دادی بغل با...
نویسنده :
فاطمه
18:32